چند پارتی
وقتی داخل بار می بینیش و چون سنش از تو خیلی زیاد تره بهش میگی میشه شوگر ددیم شی
(علامت ا/ت & علامت جیمین +. علامت لینا @ )
& سلام من ا/ت هستم و سنم هم ۱۶ هست
+ من جیمین هستم یک از بزرگترین مافیا های کشور سنم هم ۳۰
@ من لینا هستم سنم هم ۱۷
& امروز لینا بهم گفت بریم بار منم فکر نکنم پدر مادرم اجازه بدن پس یکجور راضیشون میکنم
مامان بابا میشه امشب برم خونه لینا بمون
م ا : ا ره عزیزم مشکلی نیست
پ ا : اره دخترم برو خیلی وقت هست نرفتی بیرون
یک لباس باز تو کیفم گذاشتم که خونه لینا بپوشم و بریم بار رفتم تاکسی گرفتم و رفتم پیشش زنگ و زدم و درو باز کرد
@ ا/ت خوش اومدی دختر ولی می خوای با این لباسا بیای
& نه داخل کیفم لباس هست
@دلم می خواد بدونم تو چجوری پدر مادرت رو راضی کردی
& بهشون گفتم امشب پیش تو میمونم @پس تا صبح تو باریم
& تا من برم لباسم رو عوض کنم و بیام رفتم لباسو پوشیدم لباس کوتاهیش تا حدی بود که رون پام معلوم بود و خط سینم کامل مشخص بود یکم ارایش کردم و کفش پاشنه بلندم رو پوشیدم و رفتیم طرف بار .قتی رفتیم داخل بوی سیگار و مشروب می یومد از نظرم بوی خوبی بود رفتیم مشروب گرفتیم و خوردیم خیلی مشروب خورده بودم و کا ملا حرکاتم دست خودم نبود و لینا هم داشت با یک پسر حرف می زد یهو یک پسر با موهای سیاه و کت شلوار مشکی توجهم رو جلب کرد رفتم کنارش نشستم و گفتم چرا تنهایی
+ ام دوست داری از تنهایی درم بیاری راستی چند سالت هست انگا خیلی کوچولو یی
شرط ۳کامنت
۲ لایک
دوستون دارم راستی چند پارتی خیانت و برگشت دوباره هم بزارم
(علامت ا/ت & علامت جیمین +. علامت لینا @ )
& سلام من ا/ت هستم و سنم هم ۱۶ هست
+ من جیمین هستم یک از بزرگترین مافیا های کشور سنم هم ۳۰
@ من لینا هستم سنم هم ۱۷
& امروز لینا بهم گفت بریم بار منم فکر نکنم پدر مادرم اجازه بدن پس یکجور راضیشون میکنم
مامان بابا میشه امشب برم خونه لینا بمون
م ا : ا ره عزیزم مشکلی نیست
پ ا : اره دخترم برو خیلی وقت هست نرفتی بیرون
یک لباس باز تو کیفم گذاشتم که خونه لینا بپوشم و بریم بار رفتم تاکسی گرفتم و رفتم پیشش زنگ و زدم و درو باز کرد
@ ا/ت خوش اومدی دختر ولی می خوای با این لباسا بیای
& نه داخل کیفم لباس هست
@دلم می خواد بدونم تو چجوری پدر مادرت رو راضی کردی
& بهشون گفتم امشب پیش تو میمونم @پس تا صبح تو باریم
& تا من برم لباسم رو عوض کنم و بیام رفتم لباسو پوشیدم لباس کوتاهیش تا حدی بود که رون پام معلوم بود و خط سینم کامل مشخص بود یکم ارایش کردم و کفش پاشنه بلندم رو پوشیدم و رفتیم طرف بار .قتی رفتیم داخل بوی سیگار و مشروب می یومد از نظرم بوی خوبی بود رفتیم مشروب گرفتیم و خوردیم خیلی مشروب خورده بودم و کا ملا حرکاتم دست خودم نبود و لینا هم داشت با یک پسر حرف می زد یهو یک پسر با موهای سیاه و کت شلوار مشکی توجهم رو جلب کرد رفتم کنارش نشستم و گفتم چرا تنهایی
+ ام دوست داری از تنهایی درم بیاری راستی چند سالت هست انگا خیلی کوچولو یی
شرط ۳کامنت
۲ لایک
دوستون دارم راستی چند پارتی خیانت و برگشت دوباره هم بزارم
- ۱۰.۶k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط